همهچیز از جایی آغاز شد که دیگر خطوط تولید تنها با استفاده از نیروی انسانی پاسخگوی حجم تولید مورد نیاز نبودند. سالهاست که جهان بهسمت خودکارسازی حرکت کرده، اما چین، بهجای تماشا، تصمیم گرفت صحنه را تصاحب کند. در سال ۲۰۲۳، این کشور با نصب ۲۷۶هزار روبات صنعتی، خود را بهعنوان رهبر بیمدعای اتوماسیون جهانی معرفی کرد.
این رقم، ۶ برابر ژاپن و ۷ برابر ایالات متحده است؛ عددهایی که نهفقط قدرت صنعتی، که فلسفه حاکم بر سیاست اقتصادی چین را نشان میدهد. این کشور دیگر بر نیروی کار ارزان تکیه نمیکند و آینده را با بازوان آهنین بازسازی میکند.
صعود بیهیاهو
صعود چین یکشبه رخ نداد. از سال ۲۰۱۳ که چین تنها ۲۰درصد از نصبهای جهانی را به خود اختصاص داده بود، تا رسیدن به سهم ۵۱.۱درصدی در سال ۲۰۲۳، ده سال زمان برد. در این مدت، جهان به بحرانهای تامین، نوسانات بازار کار و شوکهای ژئوپلیتیک مشغول بود و چین، پلهپله از یک مصرفکننده فناوری به یک تولیدکننده آینده بدل شد. در این مسیر، هر بازوی مکانیکی که به خط تولید اضافه میشد، تنها یک ابزار نبود؛ یک واحد قدرت بود.
اعدادی مهمتر از جغرافیا
گزارش شاخص هوش مصنوعی نشان میدهد که در کنار چین، کشورهایی مانند ژاپن (۴۶۱۰۰ روبات)، آمریکا (۳۷۶۰۰)، کرهجنوبی (۳۱۴۰۰) و آلمان (۲۸۴۰۰) نیز در زمره کشورهای پیشتازند، اما تفاوت فاحش در مقیاس، آنها را بیشتر به حاشیهنشینان یک رقابت تبدیل کرده تا رهبران آن. بهویژه که از سال ۲۰۲۱ به اینسو، چین بهتنهایی بیشتر از مجموع تمام این کشورها روبات نصب کرده است.
در حالی که غرب هنوز درگیر مباحثی چون تبعات اجتماعی اتوماسیون، عدالت در توزیع فناوری و مسائل اخلاقی هوش مصنوعی است، چین مسیر را برای سلطه در تولید هموار میکند.
در آمریکا، قانونگذاران درباره پیامدهای هوش مصنوعی در اشتغال بحث میکنند؛ اما در چین، این فناوری از مرحله بحث عبور کرده و به ابزار سیاست صنعتی بدل شده است.
تفاوت، در سرعت تصمیمگیری نیست؛ در تفاوت تعریف «توسعه» است.
تغییر در نگاه به ماشین
در میانه این تحولات، نوع خاصی از روباتها در حال پیشرویاند که به آن «روباتهای مشارکتی» میگویند. این روباتها برخلاف نسل اولشان که بهجای انسان مینشستند، تنها برای همکاری طراحی شدهاند. روباتهای مشارکتی، پیامآور تغییری عمیقاند.
آنها نشانهای از گذار صنعت از تولید صرف، به تعامل هوشمند با انسانها هستند.
این یعنی چین تنها در پی اتوماسیون نیست، بلکه میخواهد بافت جدیدی از کار را تعریف کند؛ جایی که انسان و ماشین در یک ساختار مشترک، نه در تضاد، بلکه در هماهنگی عمل میکنند.
شکلگیری زنجیره جدید
نصب انبوه روباتها تنها به خطوط تولید ختم نمیشود. آنها در حال بازتعریف زنجیره تامین، ساختار لجستیک، و حتی مفهوم «نیروی کار» هستند.
اگر روزگاری کشورها با جمعیت جوان خود فخر میفروختند، امروز تعداد روباتهای نصبشده، شاخصتری برای توان صنعتی تلقی میشود.
چین با این رویکرد، توانسته خود را از فشارهای بازار کار و کمبود نیروی متخصص نجات دهد و در مقابل، یک اکوسیستم خودگردان از تولیدات هوشمند بسازد.
در همین سالها، سهم کشورهای غربی از نصب جهانی کاهش یافته است. آمریکا که زمانی در صدر جدول نوآوری صنعتی قرار داشت، اکنون در رتبهای ایستاده که بیشتر یادآور خاطرات دهههای گذشته است تا قدرت امروز. چین بدون تبلیغ، بدون شعار و حتی بدون نیاز به همراهی غرب، مسیر صنعتی خود را ترسیم کرده است.
در این میان، نمیتوان از نقش سیاسی فناوری غافل شد. همانگونه که زیرساختهای دیجیتال در رقابتهای ژئوپلیتیک نقش ایفا میکنند، اتوماسیون نیز در حال تبدیل شدن به سلاحی خاموش اما موثر است.
چین با تسلط بر فناوری روباتیک، در حال ایجاد اهرمهای جدیدی در رقابت جهانی است؛ اهرمهایی که میتوانند حتی در صورت تحریمهای فناورانه یا بحرانهای تجاری، مزیت نسبی آن را حفظ کنند.
سکوتی که باید شنیده شود
روباتها فریاد نمیزنند. کار میکنند. اما در کار بیوقفه آنها، پیامی برای جهان نهفته است: آینده منتظر هیچکس نمیماند. در جهانی که کشورها هنوز درگیر صورتجلسهنویسی برای تنظیم مقررات هوش مصنوعی هستند، چین مقررات خود را نوشته و اجرا کرده است. و در دل کارخانههایی که نورشان از صفحههای نمایش تامین میشود، نظمی نو در حال تولد است.
اینکه روباتها میتوانند جای انسان را بگیرند یا نه، دیگر پرسش اصلی نیست. پرسش این است که کدام کشور زودتر خواهد توانست بازوهای آهنین را به استراتژی ملی خود گره بزند؟ چین این مسیر را آغاز کرده است. آیا جهان بیدار خواهد شد؟
منبع: دنیای اقتصاد