شکنندگی در سیستم غذایی جهانی

شنبه ۱۴ام مرداد ۱۴۰۲
مدیر

در نگاهی تمام‌گرایانه، سیستم جهانی غذا به معنای فرآیند‌‌‌هایی که ما از طریق آنها تولید محصول، تجارت، پردازش، بسته‌‌‌بندی، توزیع، خرید و مصرف می‌کنیم، همه ویژگی‌‌‌های یک «سیستم پیچیده» را دارد. در واقع یکی از سریع‌‌‌ترین تغییرات فرهنگی در تاریخ بشر، همگرایی به سمت «رژیم غذایی استاندارد جهانی» است. این همان رژیمی ‌‌‌است که از کشورهای ثروتمند در دهه ۱۹۶۰ سرچشمه گرفت و به‌کمک «قدرت گفتمان‌سازی و الگوی هژمونیک» آمریکا به سرعت در سایر نقاط جهان گسترش یافته و به سادگی، ویژگی‌‌‌های جغرافیایی و تعلقات فرهنگی مصرف را از سر راه خود برداشت.

اکنون اگرچه بسیاری از ما به طیف وسیع‌تری از غذاها، نسبت به پدربزرگ‌‌‌ها و مادربزرگ‌‌‌هایمان، دسترسی داریم، اما رژیم غذایی ۷۶‌درصد کشورها در سطح جهانی شبیه به هم شده است. به عبارت دیگر، اگرچه غذاهای ما در سطح محلی متنوع‌‌‌تر هستند، اما در سطح جهانی تنوع غذایی کمتری نسبت به قبل دارند.

در حال حاضر بیشتر غذای ما از تعداد کمی ‌‌‌از گونه‌‌‌های گیاهی تهیه می‌شود. تنها چهار گیاه گندم، برنج، ذرت و سویا تقریبا ۶۰‌درصد کالری تولید شده غذا را تشکیل می‌دهند. تولید این محصولات در مناطقی متمرکز شده  که بیشترین بازدهی زراعی را دارد. تنها چهار کشور ۷۶‌درصد از ذرت صادراتی به سایر کشورها را تولید می‌کنند. پنج کشور ۷۷‌درصد برنج صادراتی دنیا را می‌‌‌فروشند و پنج کشور هم ۶۵‌درصد گندم جهان را تامین می‌کنند و در نهایت تنها سه کشور ۸۶‌درصد سویای جهان را تولید می‌کنند (مجموع این دانه‌‌‌ها به نوبه خود سه‌چهارم غذای جهان را برای حیوانات و مزارع تامین می‌کنند). در ۱۸ سال گذشته، ارتباطات تجاری بین صادرکنندگان و واردکنندگان گندم و برنج دو برابر شده است. تقریبا ۴۰‌درصد از مردم جهان در حال حاضر به غذای تولید شده در سایر کشورها متکی هستند و بر اساس برآوردهای فائو، واردات جهانی غلات احتمالا تا سال ۲۰۵۰ دوباره دو برابر خواهد شد. در واقع کشورها در حال تبدیل به دو‌قطبی «ابرواردکنندگان» و «ابرصادرکنندگان» هستند. نتیجه سیستمی ‌‌‌از این آمارها آن است که سیستم غذایی جهان انعطاف‌‌‌پذیری پایینی دارد. در ادبیات «تاب‌‌‌آوری» هشدارهای زیادی وجود دارد و نشان می‌دهند که برخی از گره‌‌‌ها (صادرکنندگان اصلی) اکنون بزرگ‌تر و مهم‌تر شده‌‌‌اند و به موازات آن پیوند آنها با سایر گره‌‌‌ها (واردکنندگان) بسیار قوی‌تر شده است. اینها دلایل کلاسیک کاهش تاب‌‌‌آوری هستند و آسیب‌‌‌پذیری فزاینده سیستم غذایی را در برابر شوک‌‌‌های خارجی نشان می‌دهند.

این وضعیت حکایت از آن دارد که این شوک‌‌‌ها اکنون می‌‌‌توانند در کل شبکه غذایی بین‌المللی جاری و در سطح جهانی تکثیر شوند. یک رابطه متقابل در این موقعیت وجود دارد. «رژیم غذایی استاندارد جهانی، مزرعه استاندارد جهانی را ایجاد می‌کند و مزرعه استاندارد جهانی، رژیم غذایی استاندارد جهانی را ترویج می‌کند.» کشاورزان در سراسر جهان با استفاده از ماشین‌‌‌آلات یکسان، مواد شیمیایی مشابه و گونه‌‌‌های گیاهی زراعی متجانس، روی تکنیک‌‌‌های یکسان زراعی همگرایی تام دارند. بر اساس گزارش سازمان ملل، از سال ۱۹۰۰، محصولات جهان ۷۵‌درصد از تنوع ژنتیکی خود را از دست داده‌‌‌اند. این تهی شدن گنجینه‌‌‌های توارث ژنتیک می‌‌‌تواند محصولات زراعی را نسبت به بیماری‌‌‌ها و پاتوژن‌‌‌ها حساس‌‌‌تر کند، با همگرایی رژیم‌‌‌های غذایی و همگرایی روش‌های تولیدکشاورزی که آنها را تامین می‌کند، بزرگ‌ترین بازیگران کسب و کار کشاورزی یعنی تامین‌‌‌کنندگان نهاده‌‌‌ها، خود را جهانی کرده و رقبای کوچک‌تر خود را نابود می‌کنند. شرکت‌هایی که بذر، ماشین‌‌‌آلات و مواد شیمیایی جهانی را عرضه می‌کنند، از صرفه‌‌‌جویی در مقیاس بزرگ‌تری برخوردار هستند. شرکت‌هایی که محصولات کشاورزی جهانی را تجارت و پردازش می‌کنند نیز همین کار را می‌کنند. قدرت بازار به قدرت سیاسی تبدیل می‌شود و شرکت‌ها از ثروت خود برای لابی کردن دولت‌‌‌ها و شکل دادن به معاهدات تجاری استفاده می‌کنند. این شرکت‌ها حقوق مالکیت معنوی گسترده‌‌‌ای (ثبت اختراع بذرها و نژادها و همچنین مواد شیمیایی و ماشین‌‌‌آلات) را تضمین می‌کنند. آنها اجازه ادغام و بلعیدن یکدیگر را به دست می‌‌‌آورند. در حقیقت، آنها به یاری محصولات‌شان به تسلط و حاکمیت بیشتری در بازار دست می‌‌‌یابند. نتیجه این تحولات آن است که در حال حاضر بخش شرکتی متمرکزتر و مرتبط‌تر از بخش مالی قبل از سقوط قیمت غلات در سال ۲۰۰۸ است.

در یک تخمین ساده، چهار شرکت – Cargill، Archer Daniels Midland، Bunge و Louis Dreyfus – کنترل ۹۰درصد تجارت جهانی غلات را در دست دارند. این چهار شرکت به صورت عمودی و همچنین افقی ادغام می‌‌‌شوند و در کسب و کارهای بذر، کود، فرآوری، بسته‌‌‌بندی، توزیع و خرده‌فروشی به جذب رقبای کوچک‌تر خود ادامه می‌دهند. چهار شرکت دیگر – ChemChina، Corteva، Bayer و BASF بیش از ۶۶‌درصد از بازار مواد شیمیایی کشاورزی جهان را در اختیار دارند. خوشه مشابه با BASF هم‌گروه LimaGrain حدود ۵۳درصد از بازار جهانی بذر را در اختیار دارد. برخی از ادغام‌‌‌هایی که این غول‌‌‌ها را ایجاد کردند، برای ادغام مشاغل بذر و مواد شیمیایی طراحی شده‌‌‌اند، به طوری که محصولات می‌‌‌توانند به صورت یک بسته مکمل هم فروخته شوند. نکته مهم اینجاست؛ هنگامی‌‌‌که کشاورزان یک بسته بذر و مواد شیمیایی را از این «ساختار شرکتی کنگلومرایی» خریداری می‌کنند، در واقع مجموعه‌‌‌ای از تصمیمات ترویجی را در مورد نحوه عملیات کشاورزی خریداری می‌کنند. بنابراین استانداردسازی جهانی در عرصه کشت و کار در جهان هر ساله در حال آفرینش نسخه جدیدی است.

سه شرکت – Deere CNH و Kubota – تقریبا نیمی ‌‌‌از ماشین‌‌‌آلات کشاورزی جهان را می‌‌‌فروشند. چهار شرکت دیگر ۹۹‌درصد از بازار جهانی پرورش مرغ را در اختیار دارند و دو شرکت تقریبا اکثریت تولید اردک‌‌‌ها در جهان را تامین می‌کنند. چهار شرکت ۷۵‌درصد از کشتارگاه‌‌‌های شرکتی و کارخانه‌‌‌های بسته‌‌‌بندی گوشت گاو را اداره می‌کنند. چهار شرکت دیگر نیز ۷۰‌درصد از کشتار گوشت خوک را کنترل می‌کنند. در پسا‌کرونا، این شرکت‌ها نیز به صورت عمودی در حال ادغام هستند، یا مزارع را می‌‌‌خرند یا با کشاورزان قرارداد می‌‌‌بندند تا گوشت آنها را تامین کنند، تحت شرایط سخت و متفاوت، اغلب با استفاده از خوراک استاندارد و سایر محصولاتی که عرضه می‌کنند، تاجران کارخانه‌‌‌های خوراک و پالایشگاه‌‌‌هایی را که زمانی با آنها تجارت می‌‌‌کردند، تصاحب می‌کنند. سوپرمارکت‌‌‌ها بر تولیدکنندگانی که به آنها محصول می‌‌‌فروشند تسلط دارند و آنها را کنترل می‌کنند. زنجیره‌‌‌های فست فود رستوران‌‌‌های مستقل را کنار می‌‌‌زنند. در حالی که ادغام و تملک در بسیاری از صنایع سرعت گرفته است، بخش مواد غذایی بیشتر و سریع‌‌‌تر از سایر بخش‌‌‌ها تثبیت شده است. در سراسر جهان، مرزها باز شده‌اند و جاده‌‌‌ها و بنادر ارتقا یافته‌اند که تجارت جهانی را تسهیل می‌کند. به لطف این سیستم کاملا یکپارچه، شرکت‌ها توانسته‌‌‌اند هزینه‌‌‌های انبارداری و موجودی‌‌‌ها را کاهش دهند و در واقع «از سهام به جریان» تبدیل شوند.

شکنندگی سیستم غذایی با تغییر جهانی مکانیزم «تحویل برخط یا به موقع» تشدید می‌شود. چون اگر تحویل قطع شود یا تقاضا به طور ناگهانی افزایش یابد، قفسه‌‌‌ها ممکن است به طور ناگهانی گاهی اوقات با عواقب فاجعه‌بار خالی شوند، صنعت غذا نیز در حال پیوند شدیدتر با بخش مالی است. چون سرمایه‌گذاران نهادی یا هلدینگ‌‌‌های بزرگ مالی در سراسر سیستم غذایی جهانی ظاهر می‌‌‌شوند و سهام شرکت‌های معتبر را در کشاورزی، تجارت، فرآوری و خرده‌فروشی خریداری می‌کنند. آنها نیز به دنبال ادغام هستند و تضمین می‌کنند که قدرت بازار آنها در یک بخش، تداوم و تسلط بازار آنها را در بخش دیگر تقویت می‌کند. وقتی بخش‌‌‌های متنوع صنعت غذا به یکدیگر وابسته می‌‌‌شوند، آنچه را دانشمندان «تراکم شبکه» در یک سیستم می‌‌‌نامند، افزایش می‌دهند و آن را به‌‌‌ویژه در برابر ریسک‌‌‌های مخرب آسیب‌‌‌پذیر می‌کنند. اتصالات بیش از حد در شبکه‌‌‌ای از شبکه‌‌‌ها «خطرهای بیش از حد» ایجاد می‌کند. سفته‌‌‌بازی در بورس‌‌‌های آتی کالا ممکن است زمانی بازارهای جهانی را در برابر ریسک حفظ کرده یا با تثبیت قیمت محصولات قبل از برداشت، به محافظت از کشاورزان و تجار در برابر نوسانات کمک کرده باشد. اما در طول سال‌ها، سفته‌‌‌بازی قیمت‌ها به خودی خود به یک هدف تبدیل شده و احتمالا اکنون به یک نیروی بی‌‌‌ثبات‌کننده در صنعت غذا تبدیل شده است. یافتن ارقام دقیق دشوار است، اما اطلاعات عمومی ‌‌‌محدود نشان می‌دهد که در بزرگ‌ترین بورس آتی در شیکاگو، هر سال بین ۶۵ تا ۲۱۵ برابر گندم برداشت شده در ایالات متحده معامله بورسی انجام می‌شود. یکی از نشانه‌‌‌هایی که نشان می‌دهد یک سیستم پیچیده ممکن است به نقطه اوج نزدیک شود این است که شروع به «سوسو زدن» می‌کند. به عبارت دیگر، رفتار آن بی‌ثبات‌تر می‌شود.

منبع: دنیای اقتصاد

برچسب ها:

مطالب مرتبط

دیدگاه